به گزارش راهبرد معاصر؛ در سال 1384 وقتی که «علی لاریجانی» اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری کرد، در واقع وی نامزد رسمی جناح اصولگرا بود. جبهه پیروان خط امام و رهبری، حزب موتلفه، جامعه اسلامی مهندسین و دیگر اصولگرایان همه و همه در ابتدا روی رئیس آن زمان صدا و سیما حساب باز کرده بودند. اما با شکست لاریجانی و اقبال کم مردم به وی مشخص شد که گزینه مورد نظر مرد ِ اول آن روزهای اصولگرایان ناطق نوری باید سال های بیشتری مشق سیاست کند.
ورود به اصولگرایی
با این وجود پس از حضور لاریجانی در میان اصولگرایان مجلس شورای اسلامی از دوره هشتم به بعد، همگان او را یک مرد پارلمانی شناختند. اصولگرایان که دیگر پوست انداخته و به دو تشکل جوان و قدیمی تبدیل شده بودند اندک اندک نسبت به لاریجانی مواضع روشن تری را ابراز کردند. لاریجانی اما در حالی کاندیدای نهایی اصولگرایان شد که علی اکبر ولایتی، محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، احمد توکلی و حتی محمود احمدی نژاد (که در آن روزها آوازه چندانی نداشت) با رد نظر شورای هماهنگی جبهه اصولگرایان و حجت الاسلام ناطق نوری، به صورت واحد وارد عرصه انتخابات شدند، هر چند پس از چند هفته، ابتدا علی اکبر ولایتی پس از حضور آیت الله هاشمی در عرصه انتخابات، کناره گیری کرد، احمد توکلی به نفع قالیباف کنار کشید و محسن رضایی هم 3 روز مانده به انتخابات اعلام انصراف کرد. لاریجانی را پیشتر از آنکه یک اصولگرای صرف باشد، دولتمرد دولت سازندگی (وزیر ارشاد وقت) و از مهره های مورد علاقهی ناطق نوری معتدل تصور است. این در حالی بود که با روی کار آمدن دولت نخست روحانی در سال 1392، نزدیک شدن علی لاریجانی به خط فکری دولت روز به روز بیشتر می شد.
دولت اعتدال و لاریجانی
پس از یکشنبه سیاه مجلس و درگیری لفظی علی لاریجانی با رئیس جمهور وقت، کم کم مواضع اصولگرایان نسبت به علی لاریجانی مشخص تر شده بود. با این وصف وی در مجلس نهم نیز به عنوان فرد مورد نظر فراکسیون اکثریت در سمت خود ابقاء شد. اما دولت روحانی، آغاز یک دگردیسی مجدد در رفتار سیاسی لاریجانی و مشخص تر شدن رویه لاریجانی بود. این نکته بسیار مهم است که علی لاریجانی نه در دولت روحانی بلکه چه در دوران دولت سازندگی چه در دولت اصلاحات که تقریباً همزمان با حضور او در صدا و سیما بود و در نهایت چه در دولت های نهم و دهم، همیشه به عنوان یک محافظه کار شناخته میشد. با این تفاوت که در سال های اخیر برخی حامیان رئیس جمهور و جریان اصلاح طلبی نسبت به وی کشش بیشتری پیدا کرده اند. می توان گفت این کشش نشأت گرفته از راههای ناهمواری داشته که جریان حامی ریاست لاریجانی در مجلس دهم برای وی به وجود آوردند. عبور اصلاح طلبان از یک قربانی انتخاباتی چون عارف و رسیدن به لاریجانی را نیز میتوان به نوعی مزد این همنشینی و خدمات متقابل تحلیل کرد. علی ایحال علی لاریجانی بیشتر از آنکه امروز به عنوان یک اصولگرا در میان جبهه انقلاب شناخته شده باشد و از نام و تصویر وی استفاده شود، مهمان روزنامهها و محافل کارگزاران سازندگی و محفل جماران و رئیس دولت اصلاحات شده است و از این روی می توان انتظار داشت که اصلاح طلبان آمادهی پایکوبی در اردوگاه سیاسی لاریجانی در 1400 هم شده اند.
شواهد قمار اصلاح طلبان با کارت لاریجانی
در روزهای گذشته درگیری برخی نمایندگان عموماً اصولگرای مجلس با نحوه مدیریت لاریجانی در جلسات این نهاد باعث افتادن بسیاری از پرده های ممکن شده است. اصلاح طلبان این بار به صورت جانانه پشت سر لاریجانی ایستاده و به نام عقلانیت به منتقدان لاریجانی حمله می کنند. مشخص نیست که به راستی این عناد و یارکشی از چه روی است؟! بغض از نمایندگان اصولگرا در مجلس یا حب لاریجانی؟! می توان گفت اصلاح طلبان اگر چه نمی نگاهی به جذب حداکثری از مثلث صاحب نفود لاریجانی – باهنر – ناطق را داشته اما عناد قدیمی این جریان با برخی فعالان و سیاسیون جبهه انقلاب نیز بر کسی پوشیده نیست.
به طور مثال و در نمونه هایی مشترک و همزمان سه روزنامه «آرمان ملی» ، «اعتماد» و «همدلی» در مطالب مختلفی که روز گذشته منتشر شده بود، هر یک به نوعی این قمار را آغاز کردند. به طور مثال رسول منتجب نیا دبیر کل حزب تازه تأسیس جمهوریت ایران اسلامی در یادداشت روزنامه اعتماد نوشت: «مخالفت طيفهايي از اصولگرايان با آقاي لاريجاني از زماني شروع شد كه ايشان در قالب طيفي از اصولگرايان از آقاي روحاني حمايت كرد. در كوران رياستجمهوري آقاي روحاني، آقاي لاريجاني همواره چه بهطور مستقيم و چه غيرمستقيم از دولت حمايت كرده است. در مخالفتهايي كه با آقاي لاريجاني ميشود، ايشان در واقع هزينه حمايت از آقاي دكتر روحاني را پرداخته و ميپردازد». به نوعی منتجب نیا معترف است که لاریجانی هزینه حمایت از خط فکری حسن روحانی و تلویحاً اصلاح طلبان را پس داده است. یا در روزنامه همدلی می خوانیم: «لاریجانی که چند دورهای است به نمایندگی از مردم قم (پایگاه و کانون اصلی جبهه پایداری) در انتخابات مجلس کاندیدا میشود، یک بار دیگر هم در ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ طعم هماوردی با این جریان را چشیده است؛ جایی که عدهای با ممانعت از سخنرانی او به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب به پرتاب کفش و مهر نماز نسبت به سوی او اقدام کردند». در ادامه این روزنامه به هیولاسازی از برخی اصولگرایان نشان داده که لاریجانی شخصیت مظلومی داشته که هماره در تیررس پایداریچی ها بوده است.
روزنامه آرمان ملی نیز این مسأله را در ابعاد انتخاباتی آن بررسی کرده است. این روزنامه می افزاید: « قصد دارند که باز هم مسافر بهارستان شوند اما ميدانند طي اين مسير با توجه به عملکردي که در مجلس دهم و پيش از آن داشتند، ساده نخواهد بود و بزرگترين مانع بر سر راه آنها رفتارهايي است که در طي سالهاي اخير از سوي آنها مشاهده و البته تقبيح شد. 6 مهرماه بود که ايلنا خبر داد: «شوراي هماهنگي اصولگرايان قم بعد از بررسي گزينههاي مختلف براي قرار گرفتن در کنار اميرآبادي و ذوالنور، در نهايت زاکاني نماينده سابق تهران را براي قرار گرفتن در ليست انتخاباتي خود انتخاب کردند.» هر 3 منتخب شوراي هماهنگي تجربه حضور درمجلس را داشته يا دارند اما بهخوبي ميدانند براي ورود به بهارستان يازدهم نياز به آراي مردم قم هست؛ همان مردمي که سالهاست به تکيه زدن علي لاريجاني نماينده قم بر کرسي رياست افتخار ميکنند و حالا دلواپسان درصدد آن هستند تا با حذف چهرههاي مورد اعتماد مردم اين شهر، خودشان را به بهارستان يازدهم برسانند که براي نيل به اين خواسته به برنامهريزي پرداختند و در گام نخست محيط تبليغ را به دو بخش قم و بهارستان تقسيم کردند که در ادامه به اقدامات هر دو گروه پرداخته ميشود». این درصورتی است که مردم شهر قم واقف بر آن هستند که دفتر علی لاریجانی در قم عموماً در وضعیت نیمه تعطیل بوده و از این روی نمی توان تنها به دلیل برجسته کردن شأن افراد و ایجاد شأنیت برای گروهی در رسانه ها از افراد، مقامات بلندبالایی تراشید.
چه خواهد شد؟
اگر کارگزاران سازندگی بتوانند از وسوسه حضور کسانی چون «مهدی هاشمی» به عنوان بازیگر مورد نظر خود در 1400 چشم پوشی کنند، محتمل ترین گزینه نزدیک به طیف هاشمی رفسنجانی، مرد همیشه پارلمانی چون «لاریجانی» است. مسدله ای که خواست قلبی افرادی چون باهنر و ناطق بوده و می توان در نظر گرفت در صورت حضور لاریجانی در رأس جریان راست ِ اصلاح طلب به طور کامل از وی حمایت خواهند کرد. از این منظر بعید است جناح رادیکال اصلاح طلبان قادر به تحمل فردی چون لاریجانی ذاتاً اصولگرا باشند. این در صورتی است که صدمات حمایت از اعتدالیون و در رأس آن شخص رئیس جمهور هنوز که هنوز است با اصلاح طلبان باقی مانده و تنها باید به تصمیم نهایی کارگزاران به جهت همراستا شدن به اصولگرایان سنتی چشم داشت.